پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ظلمهايى بر حضرت زهراء(عليها السلام) وارد گرديد كه باعث سقط شدن فرزندش و سخت مريض شدن و در بستر افتادن آن مخدره گرديد.
حضرت زهراء(عليها السلام) امّ ايمن و اسماء بنت عميس را طلبيد و نزد آنها خبر وفات خود را به حضرت على(عليه السلام) داد و عرض كرد: اى پسرعم چند وصيت دارم، حضرت فرمود: آنچه مى خواهى وصيّت كن، عرض كرد از روزى كه با تو زندگى را شروع كردم به تو دروغ نگفتم و خيانت و مخالفت نكردم حضرت فرمود: معاذاللّه تو به خداوند اعلم و اتقى و ترسان ترى، عرض كرد بعد از من با اَمامه دختر خواهرم ازدواج كن زيرا محبت او به اولاد من بيشتر است، و نيز آن جماعتى كه به من ظلم كردند و حق مرا گرفتند بر جنازه من حاضر نشوند و نماز نخوانند، شبانه مرا دفن كن و قبر مرا مخفى دار.
روزى اميرالمؤمنين از اقامه نماز باز مى گشت، شخصى از بنى هاشم با حالتى پريشان به حضرت عرض كرد يا اميرالمؤمنين دختر عّمت را درياب، حضرت فوراً خود را به منزل رساند. ديد كه لحظات آخر عمر آن مظلومه است عمامه از سر و عبا از دوش افكند و صدا زد يا زهراء يا بنت المصطفى، حضرت زهراء(عليها السلام) در حالى كه ضعف او را فرا گرفته بود چشمهايش را باز نمود، به صورت على(عليه السلام) نگاه كرد و تبسمى نمود، و در مورد اولاد خود خاصه حسين(عليه السلام) سفارش كرد. عرض كرد يا على از كنار من دور مشو و سوره يس را قرأت نما، در اين هنگام بود كه روح خسته دختر مظلومه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) از قفس غم و اندوه دنيا به عالم بقاء عروج كرد و نور الهى در اثر صدمات وارده خاموش كشت.
حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) طبق وصيت حضرت زهراء(عليها السلام) ايشان را شبانه غسل داده و كفن نمود و با عده قليلى از جمله مغداد و عمّار و عقيل و سلمان و بُريده و عباس و ابن مسعود و خواص بنى هاشم ايشان را دفن نمودند. حضرت در اطراف قبر فاطمه(عليها السلام) هفت يا چهل قبر ديگر ساخت تا قبر آن مظلومه مشخص نشود.
در محل دفن حضرت زهراء اختلاف است بعضى گويند بين قبر و منبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و برخى قائلند در خانه خود مدفون است و عده اى قبر آن حضرت را در بقيع مى دانند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حوادث الايام، صفحه 116.