امام حسين(عليه السلام) در روز اول محرم سال 61 هجرى قمرى در حالى كه به كربلا نزديك مى شدند به قصر بنى مقاتل رسيد و در آنجا نزول فرمود. پس ناگاه، نگاه حضرت به خيمه اى افتاد، حضرت پرسيدند: اين خيمه كيست؟ گفتند: خيمه عبيد الله ابن حرّ جعفى است. فرمود: او را نزد من آوريد. عبيد اللّه در پاسخ پيام رسان امام حسين(عليه السلام) گفت: من از كوفه بيرون نيامدم مگر به سبب آنكه مبادا حسين داخل كوفه شود و من در آنجا باشم، به خدا سوگند من نمى خواهم او را ببينم و حتى نمى خواهم او هم مرا ببيند. رسول برگشت و سخنان او را نقل كرد. حضرت خودشان تشريف بردند، همان كلمات را به حضرت عرض كرد. حضرت فرمودند: اگر يارى مرا نمى كنى در صدد قتال من برميا، به خدا سوگند هر كس استغاثه مرا بشنود و يارى نكند هلاك خواهد شد. آن مرد گفت: ان شاء اللّه چنين نخواهد شد و از سعادت هميشگى محروم ماند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأيام، صفحه 12.